من آروممم
قسم خوردم آروم باشم...
به اندازه ی تمام روزهایی که مونده...
به اندازه ی تمام قطره های بارونی که روی این کره ی خاکی میشینه...
به اندازه ی دوستت دارم هایی که بین عاشقا رد و بدل میشه...
به اندازه ی نفسهای باقی مونده ام...
آروممم
آرومِ آروم...
مثل یه کودک تو بغل مادر
مثل یه پرنده ی توی لونه...
مثل لبخند گرم خورشید!
من آرومم...
فقط نمیدونم چرا گاهی آه میکشم...
آه...به اندازه ی همه ی نفسام!
لعنت به این آه!!!
به آه هایی که تو سینه ام هستن و...
هر چقدرم عمیق نفس بکشم خالی نمیشن
ولی...من آرومم...درکنار دلتنگیا،بغضا،آه ها!
خیالت راحت
از این به بعد...نه من هستم...نه سایه ی من...
نه اشکی که فقط واسه تو بچکه!
من و احساسم تموم شدیم....