درباره
آهنگ ها , آهنگ های غمگین ,
پدرم میگفت قدیما کینههامون رو دور انداخته بودیم
توی برف و باد و بارون خونه رو با قلبهامون ساخته بودیم
خونه عشق مادرم بود که تو باغچهاش گل اطلسی میکاشت
خونه روح پدرم بود چیزی رو همپای خونه دوست نداشت
بعده من هرکی بیاد من ازش عاشق ترم
بعد من هرکی بیاد من ازت نمیگذرم
تو نمی تونی بری وقتی عاشقی هنوز
هرچی از تو بشنوه به خودم گفتی یه روز
در فصل بارش سنگ همچو آیینه بمان
بر جان دشت تشنه بنویس از عطر بهاران
در انتظار فردا شب را سحر کن
با کوله باری از نور از شب گذر کن
سر مست و عاشقانه در خود نظر کن
بشکن در قفس را از تن رها شو
تعداد صفحات : 55