تــو اکنــون ز عشقـم گـریزانی
غمــم را ز چشمــم نمــی خـوانی
از این غم،چه حالم،نمی دانی
پس از تو نمـونم بـرای خـدا
تـو مـرگ دلـم را ببیـن و برو
چو طوفان سختی ز شاخه غم
گل هستی ام را به چین و برو
غمــم را ز چشمــم نمــی خـوانی
از این غم،چه حالم،نمی دانی
پس از تو نمـونم بـرای خـدا
تـو مـرگ دلـم را ببیـن و برو
چو طوفان سختی ز شاخه غم
گل هستی ام را به چین و برو